افزایش «احساس مفید بودن» نخبگان، مکانیسمی برای کاهش خروج آنها از چرخه خدمت به جامعه

در زمینه مهاجرت نخبگان یا به تعبیری فرار مغزها تحقیقات زیادی در سراسر دنیا صورت گرفته است. این تحقیقات عموماً به بررسی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان اختصاص یافتهاند تا با شناخت این عوامل بتوان به گونهای برای کاهش پدیده مهاجرت نخبگان برنامهریزی کرد.
اما رویکرد سند راهبردی کشور در امور نخبگان در خصوص پدیده مهاجرت نخبگان رویکردی متفاوت است. بر اساس این سند ما با پدیدهای به نام مهاجرت نخبگان سر و کار نداریم بلکه چیزی که اهمیت دارد «خروج» نخبگان از چرخه خدمت به جامعه است. تفاوت واژه «مهاجرت» با «خروج» در این است که گاهی ممکن است فرد نخبهای از کشور مهاجرت کند اما از چرخه خدمت به جامعه خارج نشده باشد و برعکس گاهی ممکن است فرد نخبه در داخل مرزهای کشور باشد اما در چرخه خدمت به جامعه اثرگذار نباشد؛ که این به معنای «خروج پنهان» است. لذا در این رویکرد چیزی که اهمیت دارد خروج یا عدم خروج فیزیکی فرد از مرزهای جغرافیایی کشور نیست بلکه خروج یا عدم خروج فرد از چرخه اثرگذاری بر جامعه مهم است.
حال که تفاوت بین دو واژه «مهاجرت» و «خروج» مشخص شد، در اینجا با تاکید بر رویکرد سند راهبردی کشور در امور نخبگان به مهمترین عامل اثرگذار بر خروج نخبگان از چرخه خدمت به جامعه یعنی «اثرگذاری» پرداخته خواهد شد.
اثرگذاری از واژه «اثر» گرفته شده است که در لغت نامه دهخدا به معنای نشان، علامت، جای پا، آنچه از کسی یا چیزی باقی بماند است. لذا «اثرگذار»، فردی است که اثری از خود در جامعه برجای بگذارد. حال سوالی که مطرح است این است که برایکاهش خروج نخبگان از چرخه خدمت چگونه میتوان میزان اثرگذاری آنها را بالا برد؟ یا به عبارتی عوامل موثر بر افزایش اثرگذاری نخبگان در جامعه کدامند؟
در تحقیقی که اخیرا انجام شده است طی مصاحبه ای که با تعدادی از نخبگان صورت گرفته، مهمترین علت کشش داخلی آنها عبارت است از «احساس مفید بودن» و «میل به اثرگذاری». (لطفی، 1395: 62)
با توجه به نتایج این تحقیق و با توجه به راهبرد ملی یک از مجموعه راهبرد کلان سوم سند راهبردی کشور در امور نخبگان (برنامهریزی برای اثرگذاری اجتماع نخبگانی در جامعه)، یکی از وظایف اصلی دستگاههای اجرایی عبارت است از زمینه سازی برای افزایش میزان اثرگذاری نخبگان در جامعه.
تفاوت ظریفی که در اینجا وجود دارد و موضوع بحث یادداشت حاضر است تفاوت ظریف میان «مفید بودن» و «احساس مفید بودن» است. «احساس مفید بودن» یک احساس روانی و حالت ذهنی است. حالتی که حاکی از رضایت فرد از وضعیت اشتغال و حوزه فعالیتش در کشور دارد. ممکن است فردی در جامعه شغلی خوب با درآمد بالا و پرستیژ شغلی مناسب داشته باشد اما «احساس مفید بودن» نداشته باشد. «احساس مفید بودن» زمانی حاصل میشود که نخبگان نتیجه و فرایند تلاش و کارشان را بتوانند مشاهده کنند. اینکه ما از یک فرد نخبه در جایگاه شایسته خودش بتوانیم استفاده کنیم و این فرد با تمام تواناییاش بتواند استعداد بالقوه خود را شکوفا کند و صاحب اثر باشد.
این مهم زمانی رخ میدهد که تمامی دستگاههای اجرایی برای جذب واقعی نخبگان فعال شوند. نخبگان افراد بیکاری نیستن که بخواهیم برای آنها کار ایجاد کنیم. آنها به خوبی میدانند که در حوزه تخصصی خود چگونه میتوانند کار کنند، کافی است به نخبگان در کنار ایجاد شغل، فضای فعالیت نیز داده شود. نخبه باید خلاقیت داشته باشد و در مجموعهای که جذب میشود امکان خلاقیت و اثرگذاری برای او فراهم شود. علاوه بر این با توجه به سخن ارزشمند مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، «مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد.» (دیدار دانشگاهیان سمنان با رهبر انقلاب، 1385)
لذا با شناسایی عوامل موثر بر «احساس مفید بودن» نخبگان در جامعه میتوان برای افزایش «اثرگذاری» این قشر در کشور برنامه ریزی نمود و با این کار تا حد زیادی از «خروج» نخبگان از چرخه خدمت به جامعه جلوگیری کرد.
مهدی زاده- دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی، دانشگاه تهران
منابع:
- سند راهبردی کشور در امور نخبگان
- لطفی، بهنام (1395) «بررسی و تحلیل عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان؛ با تاکید بر علل کشش داخلی و رانش خارجی»، بنیاد ملی نخبگان.