در حال بارگذاری ...

پیچیدگی نظام نخبگانی و لزوم همکاری دستگاه های مختلف

عقیل حمیدی حصار سرخ

نظام نخبگانی تشکیل شده است از مجموعه بازیگرانی که باید در کنار و در تعامل با یکدیگر برای تحقق یک هدف مشترک نقش ایفا کنند. در کشور ایران این سازمان­های دولتی هستند که بیشترین نقش را در تعیین عملکرد این نظام دارند،  و متاسفانه نهادهای غیر انتفاعی و غیر دولتی نقش برجسته­ای را ایفا نمی­کنند. در چنین شرایطی، یکی از راهکارهای موثر برای افزایش کارآیی نظام مذکور، بهبود فرایند سیاستگذاری در نظام مذکور است. در این بین اولین چیزی که در شروع یک فرایند سیاستگذاری در تمام حوزه ها باید مورد توجه قرار بگیرد، سیاستگذاری حول یک مسئله یک چالش مشخص است. با درک این حقیقت که سیاست های نظام نخبگانی حول مسائل مربوط به مستعدین و نخبگان کشور شکل می­گیرد. سوالی که مطرح می شود این است که ماهیت مسائل نظام نخبگانی چگونه است؟و چگونه باید با آنها برخورد کرد؟

در اولین گام از یک فرایند سیاستگذاری عموماً باید ماهیت مسئله­ مورد نظر مشخص شود. چرا که مهمترین هدف در یک فرایند سیاستگذاری ارائه راه حل برای یک مسئله است. اما ماهیت مسائل در حوزه ها و سطوح مختلف دارای پیچیدگی متفاوتی است.  عوامل مختلفی در تعیین سطح پیچیدگی یک مسئله نقش دارند از جمله این موارد عبارتند از: میزان پویا بودن محیط، ساختار ارتباطات و در هم تنیدگی مسئله مورد نظر با دیگر مسائل،  پیچیدگی در ماهیت و جزئیات خود مسئله.

منظور از ساختار ارتباطی یک مسئله، سطح گره خوردگی یک مسئله با مسائل دیگر است. برای درک بهتر این مفهوم؛ ماتریسی از مسائل و مشکلاتی راهبردی مانند ماتریس زیر را در نظر بگیرید. برای هر عنوان از این مسائل از خود این سؤال را داشته باشید که: «آیا راه حل مناسب با این مسئله با سایر مسائل ارتباط دارد یا نه؟» اگر جواب بله بود؛ در خانه‌ی مربوط به آن عنوان علامت‌گذاری نمائید.احتمالاً اکثر خانه‌های ماتریس پر می‌شود؛ یعنی این که: اکثر مسائل به مشکلات و مسائل دیگر ارتباط داشته و در نتیجه راه‌ حل‌های آن نیز به همین ترتیب با یکدیگر ارتباط خواهند داشت.

                                                                                     

                                                                                                             

در قالب یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که، هر چه بین یک مسئله با مسائل دیگر ارتباط قوی تری وجود داشته باشد، بیانگر پیچیدگی بیشتر آن مسئله است. چرا که راه حل های مسئله مورد نظر ریشه در مسائل و حوزه های مختلف دارد که ممکن است در حیطه ماموریتی سازمان متولی حل مسئله مورد نظر نباشد. با فهم این موضوع، اگر چالش  و مسئله اصلی ما ارتقای جایگاه، و کارآیی و اثربخشی مستعدین و نخبگان در کشور است، ماتریس تعاملی این مسئله کلی بیانگر این است که راه حل های دقیق و واقعی زیر مسئله های این مسئله کلی پازلی است با قسمت­ها و ماهیت های مختلف که در حوزه های مختلف کشور پراکنده شده است. در چنین سیستم در هم تنیده که راه حل یک مسئله تشکیل شده است از قسمت ها و بخش های متفاوت موضوعی، باید به نوعی سیستم همکاری محدود بین دستگاهی برقرار شود، تا راه حل واقعی و به دور از ساده انگاری بدست آید. واقعیتی که در تدوین سند راهبردی کشور در امور نخبگان در قالب مفهوم " مدیریت غیر متمرکز نظام نخبگانی" تا حدودی  سعی شده است مورد توجه قرار بگیرد. و همچنین در مرحله عملیاتی نیز تلاش شده است در قالب تدوین "تقسیم کار ملی" و در ادامه آن تشکیل "کارگروه های تخصصیِ متشکل از نمایندگان سازمان های مختلف" وجهه سازمانی و عملیاتی به خود بگیرد. بررسی تقسیم کار ملی نشان دهنده این موضوع است که مسائل حوزه نخبگان دارای پیچیدگی نسبتاً بالایی است چرا که حل آنها نیازمند همکاری و هماهنگی حوزه های (سازمان های) مختلف با یکدیگر است.

 اما مسائل حوزه نخبگان نه تنها به صورت در هم تنیده با مسائل حوزه های مختلف ارتباط دارد، بلکه خود این مسائل به تنهایی دارای سطح پیچیدگی بالایی هستند. اما منظور از بررسی پیچیدگی درونی این مسائل باید دو موضوع را مد نظر داشته باشیم، اول این که در خصوص صورتبندی مسئله مورد نظر توافق وجود دارد، و دوم این که متصدیان و صاحبنظران در مورد راه حل های آن مسئله ها با هم هم نظر هستند یا خیر. با نگاه به بحث مسئله شناسی در علم سیاستگذاری می توان به چهار دسته مسئله کلی رسید (جدول). 
                

                                     

محل مناقشه محل توافق صورت بندی/ راه حل
شبه مسائل معما محل توافق
آشفتگی مسئله محل مناقشه

 

 

                                    

اولین معیار به این حقیقت اشاره دارد که آیا بازیگران و صاحبنظران حول چالش مورد نظر بر روی اصل مسئله بودن  چالش و در مرحله بعد تعریف چالش در قالب یک مسئله واحد توافق دارند یا خیر؟. برای مثال در نظام نخبگانی آیا همه مدیران اجرایی دستگاه­های حاضر در این نظام برای تعریف نخبه و مسئله­های پیش روی مستعدین و نخبگان توافق دارند یا خیر؟. این معیار به این حقیقت اشاره دارد که یک موضوع واحد در نگاه های مختلف، منتج به برداشت های متفاوت می شود؛ به طوری که بعضی بازیگران حتی قائل به مسئله بودن یک واقعیت نیستند و یا اینکه تعاریف مختلفی از یک مسئله واحد ارائه دهند. واقعیت و اختلافی که با فاصله گرفتن از مسئله های محیط آزمایشگاهی و مهندسی و وارد شدن به محیط های اجتماعی پر رنگتر می شود. اما معیار دیگر به میزان توافق بر روی راه حل­ها اشاره دارد. این که تا چه حد بین متصدیان و بازیگران حول یک چالش و مسئله در خصوص راه حل آن هم نظر هستند و یا حداقل اختلاف کمی دارند. به عنوان مثال چقدر توافق بین مدیران اجرایی دستگاه ها در خصوص نحوه حل مسائل نخبگان و مستعدین با ارائه کمک های مالی توافق وجود دارد.

به طور خلاصه، دوباره به سوال اول بازخورد داده می شود که براستی مسائل حوزه نخبگان از چه جنس مسائل هستند.؟ اگر جدول بالا را بر روی یک محور متصور شویم که انتهای محور مسائل پیچیده (مناقشه بر روی صورتبندی و راه حل) قرار داشته باشند، و در ابتدای محور مسائلی باشد که بر روی صورت مسئله و راه حل آنها هیچ بحث جدی وجود ندارد. به راستی که مسائل حوزه نخبگان با توجه به مطالب ذکر شده تمایل به انتهای محور مذکور دارند. در واقع می توان گفت که مسائل حوزه نخبگان تا حدودی از آشفتگی برخوردارند. چرا که به سادگی قابل مشاهده است که در بین بازیگران نظام نخبگانی در خصوص تعاریف مبنایی مانند نخبه و نخبگی تفاهم زیادی مشاهده نمی شود و حتی در خصوص نحوه برخورد با نخبگان نیز تفاهم بالایی وجود ندارد. به طوری که عده ای پرداختن به مسائل نخبگان به طور ویژه را بی عدالتی و ظلم در حق دیگران می­دانند؛ در حالی دیگران عدم توجه ویژه به نخبگان را خیانت در حق جامعه می­دانند. در این بین سند راهبردی کشور در امور نخبگان به عنوان یک ابزار سیاستی برای کاهش سطح آشفتگی موجود در نظام مذکور و ایجاد یکپارچگی حداقل در تعریف مفاهیم پایه ای  و گزینه های سیاستی تدوین شده است. اما ممکن است سوال شود که این مسائل پیچیده چه ویژگی های دارند که باید در اجرا مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی ویژگی های مسائل آشفته عبارتند از:

 

  • دیدگاه های مختلف نسبت به مسئله منتج به دیدگاه های مختلف نسبت به راه حل می شود.

  • این گونه مسائل ابعاد مختلف دارند لذا ذی نفعان زیادی با آنها ارتباط دارند. وجود ذی نفعان مختلف یعنی نگاه­های مختلف به مسئله و این خود منتج به راه حل های مختلف برای حل مسئله می­شود.برای مثال نظام نخبگانی متشکل از چندین سازمان دولتی و خصوصی است که مدیران آن سازمان ها با توجه به تجربه و تخصص خود به موضوع نخبگان نگاه منحصر به فردی داشته و راه حل های متفاوتی ارائه می دهند. یکی از اهداف سند راهبردی کشور در امور نخبگان در واقع ایجاد وفاق بین بازیگران نظام نخبگانی با نگاه های پراکنده و در بعضی مواقع متناقض است.

  •  

  • این گونه مسائل از قاعده توقف پیروی نمی کنند.

    • از آنجایی که برای اینگونه مسائل تعریف و راه حل مشخصی وجود ندارد تنها زمانی را می توان زمان توقف دانست که منابع (زمان، انرژی ، مالی و ....) پایان یافته باشد. در غیر این صورت نقطه بهینه برای این مسائل وجود ندارد. در واقع روابط عت ومعلولی زیاد حاکم بر این گونه از مسائل هرگز به صورت کامل قابل درک نیست. هربرت سیمون برنده جایزه نوبل برای رهایی از عدم توقف مفهوم رضایتبخشی مطرح کرده است و نقطه توقف را جایی می داند که راه حل مورد نظر نتایج نسبتاً مطلوبی را ارائه دهد. به عنوان مثال وقتی تلاش برای بهبود شرایط نخبگان در کشور صورت می گیرد چه زمانی باید این تلاش را متوقف کرد؟ جواب این است که مسائل اجتماعی هیچ گاه حل نمی شوند بلکه باید تلاش شود از شدت درد و رنج آنها در جامعه کاسته شود.

    •  

  • این گونه مسائل منحصر به فرد هستند.

    • در مورد این مسائل می توان گفت که به دلیل این که عوامل و شرایط زیادی در یک بستر اجتماعی پویا با هم ترکیب شده تا یک واقعیت و پدیده ای تحت عنوان مسئله مورد نظر را شکل دهد. لذا، به طور قطع مسئله بیرون آمده از این سیستم در هم پیچیده منحصر به فرد است و راه حل خود را دارد. به عنوان مثال ریتل با ذکر این مبحث که اگر چه شکل مترو در تمام شهرها یکی است ولی یک عاملی که در شهرها متفاوت است عادت مردم در رفت و آمد است و باید در بررسی این واقعیت ها مورد توجه قرار بگیرد. در مورد مسائل نخبگان نیز موقعیت کشور در نظام جهانی از نظر ابعاد مختلف (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ...)، سطح بروکراسی سازمانی و فرهنگ مردم و سایر عوامل تاثیر­گذار بر فضای نخبگانی در کشور ما نسبت به سایر کشور­ها متفاوت است، لذا در یافتن راه حل­ها باید بررسی و واکاوی دقیقی در همه ابعاد صورت بگیرد، تا برای این مسائل راه حل مناسب طراحی شود. شورای های تخصصی تشکیل شده در ستاد اجرایی سازی سند راهبردی کشور می تواند بستر مناسبی برای بررسی مسئله ها به صورت عمیق باشد، چرا که نماینده های سازمان های مرتبط (دیدگاه های مختلف) در این شوراها حضور دارند.

    •  

  • جایی برای سعی و خطای بالا وجود ندارد به عقیده ریتل اجرایی کردن یک راه حل برای این مسائل مانند تیری است که شلیک شده است و اثر خود را خواهد گذاشت.

    • هر تلاشی نتایج خود را دارد و غیر قابل بازنگری و محو­کردن اثرات آن است و این اثرات می تواند تولید کننده مسئله های دیگر در جامعه مورد نظر باشد. ریتل می گوید" ما نمی توانیم یک بزرگراه بسازیم ببینیم نتیجه آن چگونه است". این یک واقعیت برای مسائل آشفته است شما تا امتحان نکنید یاد نمی گیرد و هر امتحان شما ممکن است خیلی گران تمام شود و خود مسائل دیگر را به وجود بیاورد. در مدیریت نظام نخبگانی نیز باید گام ها با دقت برداشته شود چرا که با یک خرده جامعه دارای درجه اثرگذاری و اثرپذیری بالا روبرو هستیم. تدوین و اجرایی کردنبرنامه، طرح و سیاست های اشتباه خود به احتمال زیاد ایجاد مسئله خواهد کرد مسئله های از جنس نا امیدی.

    •  

  • راه حل های این گونه مسائل را تنها می توان در قالب راه حل خوب و بد تشریح کرد.

    • به دلایلی ویژگی های این گونه مسائل که در مورد آن صحبت شد، این گونه مسائل یک دسته راه حل مشخصی ندارند. و تنها از بین نگاه های مختلف باید خوب و بد بودن را تشخیص داد. در خصوص مسائل حوزه نخبگان در ستاد اجرایی سازی سند راهبردی کشور در امور نخبگان نیز سعی شده است مفهوم خوب و بد در قالب معیارهای هدایت کننده از جمله سیاست های راهنما به عبارت دیگر سیاست های اجرایی وجهه عملیاتی به خود بگیرد. این امید است که این سیاست ها در مرحله تدوین به صورت دقیق و نه سطحی تدوین شود و در مرحله اجرا ملاکی برای تصمیم گیری و ارزیابی قرار بگیرد.

در انتها، به عنوان یک نتیجه­گیری کلی ستاد اجرایی سازی سند راهبردی کشور در قدم­های اول باید سعی کند وفاق لازم را بین سازمان­های حاضر در نظام نخبگانی در مورد مسائل این حوزه ایجاد کند و در مرحله بعد با استفاده از بستر ایجاد شده در قالب شوراهای تخصصی نظر سازمان­های حاضر در شوراهای تخصصی را در خصوص نحوه برخورد با مسئله جمع آوری کند، به طوری که از این طریق بتواند راه حل های منحصر به فرد و قابل اجرا را استخراج کند. ذکر این نکته در مورد مسائل حوزه نخبگان و راه حل­های استخراج شده برای آن لازم است که مسائل حوزه نخبگان از جمله مسائلی هستند که از قاعده عدم توقف پیروی می کند به این معنی که هیچگاه به طور کامل برطرف نخواهد شد لذا سازمان ها باید با نگاهی راهبردی و صبورانه درصد بهبود شرایط باشند و نسبت به اوضاع دلسرد یا ایده آل بین نباشند بلکه واقع بینی را در پیش بگیرند. بهبود شرایط در قسمت های مختلف مستلزم همکاری و هماهنگی بین بازیگران زیادی است، که ستاد اجرایی سازی سند راهبردی کشور در امور نخبگان باید محور و بستر این هماهنگی و همکاری را ایجاد کند. چرا که در غیر این صورت به تنهایی و بدون در­گیر کردن بازیگران دیگر، کار چندانی انجام نخواهد شد، و حتی ممکن است باعث ایجاد تناقض بین سازمانی شود. و یا این که اقدامات سطحی به دلیل کمبود توان مالی و سازمانی اجرا شود. همانطور که گفته شد این ناهماهنگی و یا اجرایی کردن اقدامات سطحی خود می تواند باعث ایجاد مسئله و چالش­های عمیق شود.
 

دانشجوی مقطع دکترای مدیریت دانشگاه علم و صنعت

 




نظرات کاربران