در حال بارگذاری ...

یادداشت(1)سند راهبردی کشور در امور نخبگان:
لنگرگاه هدایت استعدادهای برتر

فیروز افشارفر*

در حوزه سیاستگذاری و اجرا، تشخیص یک مولفه بنیادی‌، مهمترین مرحله برای تصمیم‌گیری است. زیرا خوب دیدن، درست تشخیص دادن و تبیین درست مساله می‌تواند به راه حل مناسب بینجامد. تا زمانی که شناختی درستی از مشکل نداشته باشیم، نمی‌توانیم در حل آن موفق باشیم.

 واقعیت این است که دستگاه‌های اجرایی کشور ما با مشکلاتی در حوزه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری روبه رو است و صرف از ابزارهای معمول برای تحقق برنامه‌های کلان با محدودیت‌هایی مواجه است. ارائه سازوکارهای مناسب بدون توجه به الزامات مورد نیاز برای اجرای موفق سیاست‌های اجرایی اقدام‌ها ممکن نخواهد بود و نمی‌توان به سیاست‌های پایدار دست یافت مگر اینکه واقعیت‌های هر کدام از سیاست‌های اجرایی در هر دستگاه مشخص شود چرا که شرط موفقیت دستگاه‌های اجرایی در درست اجرایی‌سازی سیاست‌ها است.

سیاست‌های تدوین شده می‌تواند محور انسجام و هماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر باشد. این ظرفیت در بنیاد ملی نخبگان در راستای سند راهبردی کشور در امور نخبگان وجود دارد تا با یکپارچگی و انسجام بخشی در ماموریت بنیاد در برنامه‌ریزی، سیاستگذاری، نظارت، شریک کردن گروه‌های ذی‌نفع و ذی‌ربط در فرآیند سیاستگذاری، طراحی سیاست‌های اجرایی اقدام‌ها مطابق با اصول حاکم بر سند و تاکید بر راهبرد گفتمان فراگیر سند را در دستگاه‌های اجرایی ایجاد کند.

در واقع نگارنده در پی شناسایی موانعی است که حلقه واسط بین تدوین سیاست‌های اجرایی اقدام‌های سند راهبردی کشور در امور نخبگان و عملیاتی شدن سیاست‌‌های اجرایی با مشکلاتی مواجه است.

اجرایی‌شدن به معنای بسترسازی و مقدمه‌سازی برای انتقال از مرحله تدوین سیاست‌های اجرایی به مرحله عملیاتی کردن و یا اجرایی‌سازی درست سیاست‌ها است. اجرایی‌شدن سیاست‌ها تابعی از تدوین سیاست‌ها با همکاری دستگاه‌های اجرایی، تعهد و ضمانت اجرایی‌شدن، فضای سازمانی دستگاه‌ها و عوامل درونی است. بر همین اساس دستگاه‌های اجرایی(دولتی و بخش خصوصی) با اجرای گام به گام سیاست‌های تدوین شده می‌توانند به مرحله اجرایی شدن سیاست‌های اجرایی اقدام‌های سند ترغیب شوند و فاصله بین تدوین و اجرایی‌سازی سیاست‌ها را کاهش یابد.

در مقطع کنونی بنیاد ملی نخبگان برای کشور یک فرصت است و از این رو اهمیت ویژه‌ای دارد. این موقعیت استثنایی نقش ویژه‌ای در تعیین سرنوشت آینده استعدادهای منابع انسانی کشور بر عهده دارد. البته این موقعیت استثنایی دو وجه دارد. وجه نخست آن به عملکرد بنیاد ملی نخبگان در راستای بهره‌گیری از فرصت‌های موجود به واسطه این موقعیت استثنایی بر می‌گردد و وجه دوم نیز به موقعیت کنونی در نحوه تعامل و همکاری دستگاه‌های اجرایی دولتی و خصوصی کشور دارد.

در رابطه با عملکرد بنیاد ملی نخبگان ما در مواجهه با فرصت استثنایی(ایجاد بنیاد نخبگان) ایجاد شده این امر نیازمند برنامه‌ریزی منسجم، دقیق، واقع‌بینانه و هماهنگ است، که بتواند خلاء‌ها، ضعف‌ها را پیدا و جبران کند، همچنین نقاط قوت‌ها را استمرار دائم داده و تقویت کند. باید محذورات بنیاد ملی نخبگان شناسایی شود و در عین حال برای هریک از موانع موجود راهکاری موثر و برنامه عمل با ماموریت ویژه تعریف شود. در وجه دستگاه‌های اجرایی هم با تعاملی که میان بنیاد ملی نخبگان و دستگاه‌های اجرایی به واسطه سند راهبردی کشور در امور نخبگان برقرار شده، موقعیت همکاری‌ها به گونه‌ای است که ذیل یک راهبرد جامع مطابق با بند «ج» فصل چهارم سند، می‌توانیم از ظرفیت دستگاه‌های اجرایی و با هم‌افزایی دائم بهره‌گیری شود.به علاوه اقبال عمومی قابل توجهی از سوی دستگاه‌های اجرایی دولتی و بخش خصوصی برای همکاری وجود دارد، از اینرو با اتخاذ یک راهبرد استراتژیک و اجرای آن از این دو ظرفیت استفاده موثری صورت پذیرد.از این رو نیاز به بستر‌سازی و مقدمه‌سازی برای انتقال سیاستگذاری‌ها اقدام‌های سند از مرحله تدوین به مرحله اجرایی‌سازی در برنامه‌های سیاستگذاری بنیاد احساس می‌شود.

آنچه در رابطه با سند وجود دارد این است که سند راهبردی کشور در امور نخبگان محصول یک سیاست نیست، یعنی نمی‌توان با اتخاذ یک سیاست گفت، مدیریت هدفمند با هدف پیشگیری از خروج نخبگان از چرخه خدمت به جامعه می‌شود و یا می‌خواهیم  دایره نخبگی را وسعت ببخشیم، مساله استعدادهای برتر و نخبگان را حل کرده و مشکلات موجود را رفع کنیم. موضوع مهم و قابل تامل این است که تصمیم‌گیری در خصوص مدیریت استعدادهای کشور امری پیچیده، چند وجهی است، که وظایف تمامی نهادهای عمومی و دستگاه‌های دولتی و خصوصی در کشور است. به این ترتیب، حل آن نیازمند همکاری و هم افزایی دائم و مستمر دستگاه‌های اجرایی مرتبط و قوای سه‌گانه است. برای بهبود وضعیت موجود باید به نوع همکاری‌ها، روش تعامل با گروه‌های ذینفع و بازیگران اصلی توجه داشت.

از جمله مباحث بحث‌برانگیز و قابل تامل این است که بنیاد در اجرایی سند راهبردی کشور در امور نخبگان در  ریل‌گذاری، تعیین خط‌مشی و سیاست‌گذاری برای اقدام‌های سند در تعامل با بدنه اجرایی کشور در گیر کار می‌شود، جریان امور را رصد می‌کند، در شناسایی گره‌ها و گیرهای کارهای کشور می‌تواند الگوسازی می‌کند، ناهماهنگی‌ها و مشکلات را در حوزه‌های گوناگون پیدا و سعی در برطرف نمودن موانع هست. و این پاسخ مسئله مطرح شده در این نگارش هست که راهبری سند راهبردی کشور در امور نخبگان نه تنها حلقه واسط و ناظر در امور می‌باشد بلکه حلقه تکمیل‌کننده تمام بخش‌ها و دستگاه‌های اجرایی دولتی و بخش خصوصی در روند تدوین سیاست‌هاو اجرای سیاست‌های اجرایی اقدام‌های سند راهبردی کشور در امور نخبگان است که در این مرحله «ترویج» را جزو یکی از سیاست‌های مهم  خود بنیاد ملی نخبگان است و دستاورد این روش (ترویج) تبلیغی یعنی اعتمادسازی بین دستگاه‌های اجرایی کشور است که کار پیچیده و چند‌وجهی است که در طرح‌ریزی درست چشم انداز ترسیم شده برای منابع انسانی مستعد در سند و راهبرد بنیاد ملی نخبگان موثر و قابل تامل است.

هماهنگی و تعامل موثر با دستگاه‌های اجرایی از ضروریات توفیق اجرایی سازی سند راهبردی کشور در امور نخبگان در بنیاد ملی نخبگان است و در غیر اینصورت نمی توانیم از مولفه اعتمادسازی بهره لازم و کافی را برای اجرایی‌سازی اقدام های سند راهبردی کشور در امور نخبگان بیریم.

زمانی مسئله قابل تأمل هست که وقتی با دستگاه‌های اجرایی و نهادهای دولتی و بخش خصوصی در تعامل برای همکاری هستیم این مسئله مطرح است که چگونه عمل کنیم، با چه روشی عمل کنیم، الگوسازی به چه صورتی باشد، چگونه دستگاه‌های اجرایی ترغیب شوند که در تعامل با بنیاد در امور نخبگان مسئله‌مند شوند و دغدغه‌های سند و بنیاد را دغدغه‌های سازمانی خود تلقی کنند نحوه اجرای سیاست‌های تدوین شده با چه مکانیسم‌هایی، با چه شیب و سرعتی و با چه اهرم‌های نظارتی و قانونی و با چه مشوق‌هایی ضمانت اجرا پیدا می‌کند. بنابراین دقت در تعامل با دستگاه‌های اجرایی حائز اهمیت می باشد چون دستگاه‌های اجرایی در چارچوب شرح وظایف خود عمل می‌کنند در صورتی که در همکاری ماموریت‌گرا و برنامه محور نباشیم و بعبارتی برنامه‌ای برای عمل نداشته باشیم فرصت‌سوزی خواهد شد.

از دیگر سو، باید توجه داشته باشیم که تکمیل حلقه‌های تدوین سیاست‌ها و اجرای آنها، امری ضروری است که هیچ‌گاه به شکل تصادفی و ناگهانی اتفاق نخواهد افتاد و تبی زود گذر نیست. با توجه به نکات مطرح شده شفافیت در تمامی رویه‌های اداری، ماموریت‌گرا بودن همراه برنامه عمل، داشتن بانک اطلاعاتی مورد اعتماد از جمله مکانیسم‌هایی است که می‌توانیم از خروجی آنها در روند اجرایی‌سازی بهره‌گیریم.

  

دکتری مدیریت

 




نظرات کاربران